منظریلغتنامه دهخدامنظری . [ م َ ظَ ری ی ] (ع ص ) نیکومنظر. (منتهی الارب ): رجل منظری ؛ مرد خوش روی و نیکومنظر. (ناظم الاطباء). منظرانی . (اقرب الموارد). رجوع به منظرانی شود.