ترجمه مقاله

منعاة

لغت‌نامه دهخدا

منعاة. [ م َ ] (ع اِ) خبر مرگ . مَنعی ̍. ج ، مناعی و گویند: ماکان منعاه منعاة واحدةً ولکنه کان مناعی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله