ترجمه مقاله

منغص

لغت‌نامه دهخدا

منغص . [ م ُ ن َغ ْ غ ِ ] (ع ص ) کسی و یا چیزی که زندگانی را بر کسی سخت و تیره میکند. (ناظم الاطباء). ناخوش و ناگوار کننده . مکدرکننده : به مرضی انجامید که آخر امراض و منغص اغراض بود. (راحةالصدور راوندی ). اگر فرقت خانه و وطن ، منغص این حال نبودی جمعیتی تمام دارمی . (نفثة المصدور چ یزدگردی ص 117). منغص عیش و مکدر حیات ، جز طلب فضول ... نیست . (مصباح الهدایه چ همایی ص 351).
ترجمه مقاله