ترجمه مقاله

منفر

لغت‌نامه دهخدا

منفر. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) رماننده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). آنکه می رماند و می گریزاند. (ناظم الاطباء). || خداوند شتران رمنده . (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || به چیرگی حکم کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه حکم بر غلبه می کند. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || یاری دهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه نصرت می دهد و یاری می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انفار شود.
ترجمه مقاله