ترجمه مقاله

منقلب

لغت‌نامه دهخدا

منقلب . [ م ُ ق َ ل َ ] (ع مص ) برگردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مصدر میمی است به معنی برگشتن . (غیاث ) (آنندراج ). || (اِ) جای بازگشتن . (مهذب الأسماء). جای برگردیدن . (منتهی الارب ). جای برگشتن و واژگون شدن . (غیاث ) (آنندراج ). جای برگردیدن و سرنگون شدن . (ناظم الاطباء). مرجع. مآب . (یادداشت مرحوم دهخدا) : و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون . (قرآن 227/26).
ترجمه مقاله