مهانغةلغتنامه دهخدامهانغة. [ م ُ ن َ غ َ ] (ع مص ) عشقبازی کردن با زن . (منتهی الارب ). عشقبازی کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مغازله . عشق باختن . (از اقرب الموارد).