مهرفروغلغتنامه دهخدامهرفروغ . [ م ِ ف ُ ] (ص مرکب ) با فروغی چون مهر. || مجازاً، زیبا. جمیل . تابناک : حافظ از شوق رخ مهرفروغ تو بسوخت کامکارا نظری کن سوی ناکامی چند.حافظ.