مهمانکده
لغتنامه دهخدا
مهمانکده . [ م ِ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) مهمانخانه . مهمان سرای :
روزاز سر ره رحیل کرده
مهمانکده ها سبیل کرده .
سرای جهان کیست مهمانکده
که جودش درو میهمان آمده .
روزاز سر ره رحیل کرده
مهمانکده ها سبیل کرده .
خاقانی (تحفةالعراقین ص 31).
سرای جهان کیست مهمانکده
که جودش درو میهمان آمده .
ابوطالب کلیم .