ترجمه مقاله

مهیار

لغت‌نامه دهخدا

مهیار. [ م َهَْ ] (اِخ ) ابن مرزویه ، مکنی به ابوالحسن . کاتب فارسی دیلمی شاعر مشهور. متوفی در 428 هَ . ق . معاصر سید رضی است و به عربی شعر می سروده است . دیوانی دارد. درباره ٔ او گفته اندکه جامع فصاحت عرب و معانی عجم بوده است . برخی او را ایرانی الاصل می دانند که در بغداد متولد شده و منزل او در درب ریاح در کرخ بوده است و همانجا درگذشته . وبرخی نوشته اند که او در دیلم متولد شد و در بغداد برای ترجمه ٔ مطالب از فارسی به عربی به استخدام درآمدو مجوسی بود و به سال 394 هَ . ق . نزد شریف رضی اسلام آورد و شعر و ادب را نیز نزد وی آموخت و گویند او در مذهب تشیع راه غلو پیش گرفت و برخی صحابه را سب می نمود. (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 264). مهیار در شب یک شنبه پنجم جمادی الثانیه ٔ 428 هَ . ق . درگذشته است . رجوع به مقدمه ٔ دیوان او چ مصر سال 1344 هَ . ق . شود.
ترجمه مقاله