ترجمه مقاله

مواقة

لغت‌نامه دهخدا

مواقة. [ م ُ ق َ ] (ع مص ) گول گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موق . مؤوق [ م ُ ئو ] . (منتهی الارب ). احمق شدن .(تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به موق و مؤوق شود.
ترجمه مقاله