ترجمه مقاله

موانید

لغت‌نامه دهخدا

موانید. [م َ ] (معرب ، اِ) جمع عربی مانید، پس افتاده ها. بقایا . بقایای خراجی و مالیاتی سالهای گذشته . موانیذ. (یادداشت مؤلف ) : گویند که او را از برای آن به قم فرستاده بود تا بقایای سالهای گذشته که آن را موانید می خوانند... استیفای آن نماید. (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 102). پس رشید نامه ای نوشت ... در طلب کردن بقایای سالهای گذشته از خراج و بقایا به اصطلاح ایشان موانید گفته اند. (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 29). مجموع اموال از مردم هر مملکتی بستد... و این سال را سال موانید نام نهادند یعنی سال بقایا.(ترجمه ٔ تاریخ قم ص 30). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله