ترجمه مقاله

موثبان

لغت‌نامه دهخدا

موثبان . [ م َ ث َ ] (ع ص ) آن که درنگی می کند در پیکار و جهاد. (ناظم الاطباء). پادشاهی که نشیند و غزا نکند. (آنندراج ). ای انه لایزال قاعداً علی الوثاب . (منتهی الارب ). پادشاهی که همواره بر تخت استراحت نشیند و غزا نکند. (ناظم الاطباء). آنکه بر وثاب باشد (وثاب به لفظ حمیر فراش را گویند). (از مجمل التواریخ و القصص ص 165).
ترجمه مقاله