مورحرصلغتنامه دهخدامورحرص . [ ح ِ ] (ص مرکب ) حریص همانند مور. با آزمندی مور. آزمند مانند مور. حریص : آن مورحرصان مارسیرت حبات حیات آثار قوم به هر راه تا به مجره می جستند. (نفثةالمصدور).