ترجمه مقاله

مورخ

لغت‌نامه دهخدا

مورخ . [ م ُوَرْ رِ ] (ع ص ) مؤرخ . نویسنده ٔ تاریخ . (منتهی الارب ). تاریخ نویسنده . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || آن که تاریخ می گذارد نامه و کتاب را. (ناظم الاطباء). || آن که علم تاریخ می داند و آن که می نویسد تاریخ گذشته را. اخبارنویس تاریخ نویس . تاریخ دان . آن که تعیین می کند زمان هر واقعه را. (ناظم الاطباء). اخباری . (یادداشت مؤلف ). گزارشگر. (یادداشت مؤلف ) : از آنجا معلوم می شود که سخنوران و مورخان مهتر و بهتر... (جامعالتواریخ رشیدی ).
ترجمه مقاله