ترجمه مقاله

مورد

لغت‌نامه دهخدا

مورد. [ م َ رِ ] (ع اِ) راه و طریقه و محل ورود. (ناظم الاطباء). راه . (انجمن آرا). (آنندراج ) (منتهی الارب ). || ره آب . (دهار). راه آب . ج ، موارد. (مهذب الاسماء). آبخور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبخورد. ج ، موارد. (ناظم الاطباء). جای آب خوردن مردم و بهایم در صحرا. آبخورد. (غیاث ). آبشخور. مشرب . مشرع . ورد. منهل . شریعة. (یادداشت مؤلف ). || (مص ) گاهی مصدر میمی به معنی ورود است . (از غیاث ) : چون امام ابوالطیب به دیار ترک رسید به مورد او اهترازو ارتیاح نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 277). || (اِ) جای آمدن و محل ورود و محل فرود آمدن . (ناظم الاطباء). محل فرود آمدن . (غیاث ) (آنندراج ). || به معنی زمان یا مکان ورود که بعضیها به ضم میم می خوانند به فتح میم است مانند موعد. (نشریه ٔدانشکده ٔ ادبیات تبریز). || درآمد و مدخل و راه و طریق و جای و محل و مقام . (ناظم الاطباء).
- بی مورد ؛ بیجا. بیهوده . بی جهت . بی سبب . نابجا. (از یادداشت مؤلف ).
- در موردِ ؛ درباره ٔ. در خصوص ِ. در موضوع : درمورد فلان کار با فلانی تماس گرفتم . (از یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله