موغ
لغتنامه دهخدا
موغ . (ص ، اِ) مغ را گویند. (برهان ). ج ، موغان .(ناظم الاطباء). مغ. (زمخشری ). همان مغ است . (آنندراج ) (انجمن آرا). مجوس . (یادداشت مؤلف ) :
با قبله ٔ آتشین چو موغند
وز آتشهات در فروغند.
و رجوع به مغ شود.
با قبله ٔ آتشین چو موغند
وز آتشهات در فروغند.
؟ (از آنندراج ).
و رجوع به مغ شود.