ترجمه مقاله

موفا

لغت‌نامه دهخدا

موفا. [ م ُ وَف ْ فا ] (ع ص ) وفا کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). || مجازاً به معنی تمام و کامل می آید. (غیاث ) (آنندراج ) :
ساربانا به وفا بر تو که تعجیل نمای
کز وفای تو به من شکر موفا شنوند.

خاقانی .


هرچند کان عطای موفا شگرف بود
دانند کاین ثنای موفر نکوتر است .

خاقانی .


گفتم ای شاه ! این درخت و چشمه چیست
کاین دو را نور موفا دیده ام .

خاقانی .


بدر سماک نیزه که بر قلب مملکت
اکسیرها ز سعد موفا برافکند.

خاقانی .


سه اقنوم و سه فرقف را به برهان
بگویم مختصر شرح موفا.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 26).


ترجمه مقاله