موفری
لغتنامه دهخدا
موفری . [ م ُ وَف ْ ف َ ] (حامص ) صفت و حالت موفر. فراوانی و بسیاری :
عالم نو بنا کند رای تو از مهندسی
کشور نو رقم زند فر تو از موفری .
و رجوع به موفر شود.
عالم نو بنا کند رای تو از مهندسی
کشور نو رقم زند فر تو از موفری .
خاقانی .
و رجوع به موفر شود.