ترجمه مقاله

مولوزن

لغت‌نامه دهخدا

مولوزن . [ زَ ] (نف مرکب ) مولوزننده . نوازنده ٔ مولو. آنکه مولو می نوازد. آنکه نی یا شاخک جوکیان و کشیشان نوازد. (از یادداشت مؤلف ) :
مرا بینند اندر کنج غاری
شده مولوزن و پوشیده چوخا.

خاقانی .


به بانگ و زاری مولوزن از دیر
به بند آهن اسقف بر اعضا.

خاقانی .


و رجوع به مولو شود.
ترجمه مقاله