ترجمه مقاله

مولی

لغت‌نامه دهخدا

مولی . (یونانی ، اِ) نام دارویی که کمیز راافزون کند و به این معنی مأخوذ از یونانی می باشد. (ناظم الاطباء). به لغت یونانی دوایی باشد سفید که آن را حرمل عربی گویند و به فارسی صندل دانه خوانند. بول و حیض را براند و به هندی ترب را گویند و به طعام خورند. (برهان ). به یونانی حرمل عربی است و به هندی فجل را نامند. (مخزن الادویه ). به هندی فجل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بعضی گویند که آن حرمل عربی است . (تذکره ٔ ابن بیطار). حرمل است . (اختیارات بدیعی ). حرمل ابیض . سداب غیربستانی . سداب بری . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله