ترجمه مقاله

مول مول کردن

لغت‌نامه دهخدا

مول مول کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درنگ کردن . به تأخیر انداختن . این دست آن دست کردن :
بیهده چه مول مولی می کنی
در چنین چه کو امید روشنی .

مولوی .


ترجمه مقاله