ترجمه مقاله

موموت

لغت‌نامه دهخدا

موموت . [ م َ مو ] (ع ص ) شیئی موموت ؛ چیزی شناخته و اندازه کرده . (منتهی الارب ، ماده ٔ وم ت ) (از آنندراج ). چیز تقدیرشده . (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله