ترجمه مقاله

موهب

لغت‌نامه دهخدا

موهب . [ هَِ ] (ع ص ) آنکه آماده می کند. || چیزی که دست می دهد و آماده می شود. (ناظم الاطباء). || چیزی همیشه باشنده . (آنندراج ). چیزی که همیشه می باشد. || آماده و مهیا شده . (ناظم الاطباء). آماده و توانا: أصبح فلان موهباً؛ أی معداً قادراً. (از منتهی الارب ). قابل و توانا. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله