ترجمه مقاله

مؤانسة

لغت‌نامه دهخدا

مؤانسة. [ م ُ آ ن َ س َ ] (ع مص ) با کسی مؤانست کردن . (مجمل اللغة). با کسی مونسی کردن . (دهار). انس گرفتن با کسی . (ناظم الاطباء). کسی را مونسی کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). انس دادن . (آنندراج ). و رجوع به مؤانست شود.
ترجمه مقاله