ترجمه مقاله

مؤدم

لغت‌نامه دهخدا

مؤدم . [ م ُءْ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایدام . اصلاح کننده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سازواری ده بین کسان . (از اقرب الموارد). برقرار کننده ٔ دوستی و الفت دهنده . (ناظم الاطباء). اصلاح کننده و الفت دهنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || آن که نان خورش برای نان ترتیب می دهد. (ناظم الاطباء). بسیار آمیزنده ٔ نان به نان خورش . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). ادیم . (از منتهی الارب ). رجوع به ادیم شود.
ترجمه مقاله