ترجمه مقاله

مؤرث

لغت‌نامه دهخدا

مؤرث . [ م ُ ءَ ر رِ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأریث . برافروزاننده ٔ آتش . (منتهی الارب ). برافروزاننده ٔ آتش . (ناظم الاطباء). برافروزنده و مشتعل کننده . (غیاث ) (آنندراج ). || برانگیزاننده ٔ فتنه و آشوب . (ناظم الاطباء). برانگیزنده . (غیاث ) (آنندراج ).ورغلاننده ٔ قومی یا کسی را بر کسی . ورغلاننده بعضی رابر بعضی . (از منتهی الارب ). و رجوع به تأریث شود.
ترجمه مقاله