ترجمه مقاله

مؤرج

لغت‌نامه دهخدا

مؤرج . [ م ُ ءَرْ رِ ] (اِخ ) ابن عمروبن حارث بن منیع سدوسی بصری نحوی اخباری ، از یاران خلیل و عالم به زبان و ادب عرب و حدیث و انساب بود. از محضر ابوزید انصاری کسب فیض کرد و با خلیل بن احمد مصاحبت داشت و ازشعبةبن حجاج و جز وی حدیث شنید. با مأمون به خراسان رفت . در مرو سپس در نیشابور، سکونت گزید. گفته شده است که اصمعی و خلیل هر یک ، یک سوم زبان عرب را یادمی گرفتند و مؤرج دو سوم آن را و ابومالک همه ٔ آن را. از آثار اوست : 1- غریب القرآن . 2- الانواء. 3- المعانی . 4- جماهیرالقبائل . 5 - حذق نسب قریش و جز آن . (از معجم الادباء چ اروپا ج 7 ص 193). وی از نحویان بزرگ قرن دوم هجری بود و به سال 195 هَ . ق . درگذشت . (از کشف الظنون ) (از الفهرست ابن الندیم ). کتاب الامثال نیزاز اوست . مؤرج شعر نیکو می گفت . (از اعلام زرکلی ).
ترجمه مقاله