ترجمه مقاله

مؤلف

لغت‌نامه دهخدا

مؤلف . [ م ُ ءَل ْ ل َ ] (ع ص ) سازواری داده شده . (منتهی الارب ). سازواری داده شده و تألیف کرده شده و الفت داده شده و همخوکرده شده . (ناظم الاطباء). الفت داده شده . موافقت افکنده شده میان ... ج ، مؤلفین . (از یادداشت مؤلف ). || عدد هزار کامل شده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تألیف یافته . تألیف شده . نوشته شده . کتاب یا رساله که به وسیله ٔ کسی گردآوری و تألیف یافته باشد. (از یادداشت مؤلف ). || ترکیب شده . مرکب . (یادداشت مؤلف ). || مؤلفة. دارای الف . باالف . الف دارشده . حرف یا کلمه ای که دارای الف است : طای مؤلف ، مقابل تای منقوط. و همچنین ظای مؤلف . و این هر دو تعبیر را غیر عرب آرند، چه عرب خود در تلفظ بین طاء و تاء، و ظاء و زاء فرق آشکار میکند. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله