ترجمه مقاله

مؤمنا

لغت‌نامه دهخدا

مؤمنا. [ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) از مردم گناباد و از شعرای قرن یازدهم هجری و گویا برادر شیخ ملامحمد فارسی است . کمال خلق و مهربانی داشته . به هند رفته و از آنجا سه بار به زیارت کعبه مشرف شده است . رباعی زیر از اوست :
مؤمن ! آنان که خوب می خوانندت
احوال درون بد نمی دانندت
عمری بودی چنانچه خود می دانی
یک چند چنان بزی که می دانندت .

(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 311).


ترجمه مقاله