ترجمه مقاله

مؤمن

لغت‌نامه دهخدا

مؤمن . [ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) تبریزی . از گویندگان قرن 11 و12 هجری قمری و ملقب به ایمان از نجبای تبریز است چنانچه آبای ایشان نقیب الاشراف بوده و خود در بحر تصوف مستغرق و الحال در تبریز است . ابیات زیر از اوست :
نبینی روی دل تا روی دل با این و آن بینی
نیابی خویش را تا خویشتن را در میان بینی
مکدر می نماید صورت از آیینه ٔ رنگین
دل خود صاف کن تاصافی خلق جهان بینی .

(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 194).


ترجمه مقاله