موی چینی
لغتنامه دهخدا
موی چینی . (حامص مرکب ) چیدن موی . موی چیدن . تراشیدن مو :
قلندر کی شود منعم به این زینت قرینی ها
سروکاری ندارد با ستردن موی چینی ها.
رجوع به موی چین و موی چینه شود.
قلندر کی شود منعم به این زینت قرینی ها
سروکاری ندارد با ستردن موی چینی ها.
سراج المحققین (از آنندراج ).
رجوع به موی چین و موی چینه شود.