ترجمه مقاله

موی کنان

لغت‌نامه دهخدا

موی کنان . [ ک َ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) صفت بیان حالت از موی کندن . صفت حالیه ٔ آنکه در حالت کندن موی است . آنکه بر اثر رسیدن بلا یا مصیبتی موی سر یا ریش خود را می کند. برکننده ٔ موی . (ناظم الاطباء). و رجوع به موی کندن شود.
ترجمه مقاله