ترجمه مقاله

مو دادن

لغت‌نامه دهخدا

مو دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) مو فرستادن . در جوف کاغذ مو گذاشتن و برای معشوقه فرستادن به نشان آنکه تن من در هجر تو مانند موی لاغر و نحیف گشته است . (از ناظم الاطباء) :
وصف زلفش کی دل صدپاره را رو می دهد
شانه با این ربط مو می گیرد و مو می دهد.

مخلص کاشی (از آنندراج ).


و رجوع به موی دادن و مو فرستادن شود.
ترجمه مقاله