ترجمه مقاله

مو فرستادن

لغت‌نامه دهخدا

مو فرستادن . [ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) در جوف کاغذ مو گذاشتن و برای معشوقه فرستادن به نشان آنکه تن من در هجر تو مانند موی لاغر و نحیف گشته است . (از ناظم الاطباء). موی دادن . (آنندراج ). چون کسی به زنی عاشق شود و وصالش دست ندهد موی در کاغذی پیچیده در قوطی یا حقه گذاشته پیش معشوقه می فرستد و غرض از آن اعلام ضعف و نحافت بود در محنت هجر اگر معشوقه هم مشتاق او باشد او هم در جواب مو می فرستد :
می فرستم به تو از زلف تو مویی یعنی
اشتیاقم به وصال تو ز حد بیرون است .

خان خالص (از آنندراج ).


و رجوع به مو دادن شود.
ترجمه مقاله