ترجمه مقاله

مچلکا

لغت‌نامه دهخدا

مچلکا. [ م ُ چ َ ] (ترکی ، اِ) لفظ ترکی است بمعنی عهدنامه ٔ مجرمان . (غیاث ). مأخوذ از ترکی ، تمسک و دستاویز و سند و شرط و عهد و اقرار. مچلکاه . مچلکه . (ناظم الاطباء): هولاکوخان از وی بر آن سخن حجت طلبید بیچاره مچلکا باز داد. (جامع التواریخ رشیدی ).
ترجمه مقاله