ترجمه مقاله

مژدک

لغت‌نامه دهخدا

مژدک . [ م َ دَ ] (اِخ ) همان مزدک است و به زای فارسی اصح است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از برهان ). دو قرن پیش از وی مردی به نام «زردشت بودند و (بوندس )» پسر خرکان از مردم پسا(فسا) که مانوی بود آئینی به نام «دریست دین » Dristden پی افکند و مزدک که مرد عمل بوده این آئین را رواج داد. راجع به شخص مزدک اطلاعات ما بسیار مختصر است وی پسر «بامداذ» است . و معاصر قباد و انوشیروان پادشاه ساسانی . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به مزدک شود.
ترجمه مقاله