ترجمه مقاله

مکاتمت

لغت‌نامه دهخدا

مکاتمت . [ م ُ ت َ / ت ِ م َ ] (از ع ، مص ) مکاتمة. کتمان . اکتتام . پنهان داشتن . نهان داشتن . چیزی را از کسی پوشانیدن . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا) : بی تحاشی و مکاتمت هر آنچه التماس بود... عرض داد. (مرزبان نامه ). مهر مکاتمت بر او نهاد و با هیچ نامحرم آن راز به صحرا نیاورد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 237). و رجوع به مکاتمة شود.
ترجمه مقاله