ترجمه مقاله

مکاسر

لغت‌نامه دهخدا

مکاسر. [ م َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ مَکِسر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جاهای شکستن . مواضع شکست . شکستگیها : وهنی که روزگار جبر مکاسر آن به دست جباران کامگار واکاسره ٔ روزگار نتواند کرد، بر ایشان افکندند. (مرزبان نامه ). و رجوع به مکسر شود.
ترجمه مقاله