ترجمه مقاله

مکرساز

لغت‌نامه دهخدا

مکرساز. [ م َ ] (نف مرکب ) حیله گر. چاره گر. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) :
مرغان در قفص بین در شست ماهیان بین
دلهای نوحه گر بین ، زان مکرساز دانا.

مولوی (کلیات شمس ایضاً).


و رجوع به مکر و ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله