ترجمه مقاله

مکروهه

لغت‌نامه دهخدا

مکروهه . [ م َ هََ ] (ع ص ) مکروهة. مؤنت مکروه . رجوع به مکروه شود. || امری که ترک آن راجح و فعل آن مرجوح است : از دخول در مداخل محرمه و مکروهه محترز نباشند. (مصباح الهدایه چ همایی ص 57). و رجوع به مکروه و مکروهات (اصطلاح فقهی ) شود. || اسم دراهم مسکوک به دست حجاج بن یوسف است که روی آن نقش «قل هواﷲاحد» بوده و چون بدون طهارت به آن دست نمی زدند مکروهه نامیده شد. (ترمینولوژی حقوق ، تألیف جعفری لنگرودی ). و رجوع به النقود العربیة ص 13 و 15 و 43 شود.
ترجمه مقاله