ترجمه مقاله

مکسر

لغت‌نامه دهخدا

مکسر. [ م ُ ک َس ْ س َ ] (ع ص ) شکسته . (ناظم الاطباء). درهم مکسر؛ درمی شکسته . (مهذب الاسماء). || جمعی که بنای واحدش متغیر گردد. (ناظم الاطباء). جمع مکسر را قاعده ٔ خاصی نیست و بناء واحد آن بر هم می خورد چنانکه جمع رجل و اسد، رجال و اُسد گردد. || رودباری که کسورش روان باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).رودباری که شعبه های آن روان باشد. (ناظم الاطباء). || مربع : ارشی اندر ارشی یک ارش مکسر باشد. (التفهیم ). و رجوع به تکسیر و کسر شود.
ترجمه مقاله