ترجمه مقاله

مکسوس

لغت‌نامه دهخدا

مکسوس . [ م َ ] (ع ص ) نان شکسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خبزمکسوس ؛ نان شکسته . (از اقرب الموارد). || سخت کوفته شده . (ناظم الاطباء). رجوع به کَس ّ شود.
ترجمه مقاله