ترجمه مقاله

میانه خور

لغت‌نامه دهخدا

میانه خور. [ ن َ / ن ِ خوَرْ خُرْ ] (نف مرکب ) آن که در میانه می خورد.
- امثال :
میانه خور کناره گرد ؛ یعنی آنکه در میانه مفت می خورد و راست راست می گردد. کنایه است از کسی که تن به هیچ کاری نمی دهد و جز خوردن و بیکار گشتن کاری ندارد. (از یادداشت مؤلف ). میانه خور است (یا) میانه خورم و کناره گرد. نظیر: کن وسطا و امش جانباً. (امثال و حکم دهخدا).
ترجمه مقاله