ترجمه مقاله

میانه حال

لغت‌نامه دهخدا

میانه حال . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) معتدل . (منتهی الارب ). نه این و نه آن و هیچ طرفی . (ناظم الاطباء) در تداول عوام دور از دو طرف افزونی و کمی . معتدل . نه حال افراط و نه تفریط. موسر. (یادداشت مؤلف ): اعتدال ؛ میانه حال شدن در کمیت و کیفیت . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله