ترجمه مقاله

میان روز

لغت‌نامه دهخدا

میان روز. (اِ مرکب ) ظهر. نیمروز. وسط روز : چون بپای گرد کوه رسید میان روزی چهارپایان در غله ها سرگشاده کردند. (تاریخ جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله