ترجمه مقاله

میبد

لغت‌نامه دهخدا

میبد. [ م ِ ب ُ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش اردکان شهرستان یزد و محدود است از شمال و باختر به دهستان حومه و از جنوب به بخش خضرآباد و از خاور به بخش اشکذر. آب آن بیشتر از قنوات تأمین می شود. و محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و پنبه است . میبد از 19 آبادی با 23213 تن سکنه تشکیل شده و دیه های مهم آن میبد (مرکز دهستان ) و مهرجرد فیروز آباد و شورک است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).میبد شهری کوچک از اقلیم سیم است . دور قلعه اش چهار هزار قدم است . حقوق دیوانی اش دو تومان و دویست دیناراست . (نزهةالقلوب ج 3 ص 74). از بلوکات یزد، حد شمالی و شرقی رستاق . جنوبی ندوشن وکذابات و غربی عقدا. مرکز آن میبد. عده ٔ قراء آن 18 و مساحت آن 10 فرسخ و جمعیت آن 14850 تن است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ).
ترجمه مقاله