ترجمه مقاله

میدی

لغت‌نامه دهخدا

میدی . [ م َ دی ی ] (ع ص ) آهویی که دست وی به دام افتاده باشد. (ناظم الاطباء). وحش به دام افتاده . (از مهذب الاسماء). آهوی دست به دام افتاده مقابل مرجول یعنی آهوی پای به دام درافتاده . (یادداشت مؤلف ). || رجل میدی ؛ مرد بریده دست .(ناظم الاطباء). بریده دست . اقطع. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله