ترجمه مقاله

میروق

لغت‌نامه دهخدا

میروق . [ م َ ] (ع ص ) زرع میروق و مأروق ؛ کشت سیک زده . (منتهی الارب ، ماده ٔ ی رق ) (از مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء). مأروق ؛زرع به آفت زرده رسیده . (از یادداشت مؤلف ). کشت آفت زده . (از اقرب الموارد). || رجل میروق ؛ مرد گرفتار یرقان . (ناظم الاطباء). مرد زرده رسیده . مأروق . (منتهی الارب ). مرد یرقان شده . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله