ترجمه مقاله

مینا

لغت‌نامه دهخدا

مینا. (ع اِ)میناء. سر لنگرگاه کشتی . (منتهی الارب ). مرفاء. بندرو لنگرگاه کشتی . (ناظم الاطباء). حوضچه ٔ ساحلی بندرها. حوضچه مانندی بر ساحل دریا محاذی یا مجاور بندر که ضلع یا اضلاعی از آن متکی به ساحل و بقیه مصنوعاً از آب برآورده و ساخته باشند و گذرگاهی برای درآمدن وبرون رفتن دارد و کشتیها آنجا لنگر اندازند محافظت از دستبرد یا طوفان و نیز آرامی آب را برای بار کردن و بار افکندن کشتی و سوار و پیاده شدن مردم : بیشتر شهرهای ساحل را میناست و آن چیزی است که جهت محافظت کشتیها ساخته اند مانند اسطبل که پشت بر شهرستان دارد. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 25).
ترجمه مقاله