ترجمه مقاله

می گرفتن

لغت‌نامه دهخدا

می گرفتن . [ م َ / م ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) باده خوردن . شراب نوشیدن . می زدن :
روزی بس خرم است می گیر از بامداد
هیچ بهانه نماند ایزد کام تو داد.

منوچهری .


نه نه می نگیرم که میگون سرشکم
که خود زین می کم بها می گریزم .

خاقانی .


ترجمه مقاله